دلیل تنهائیمان....
در نهان به آنانی دل میبندیم....
که...
دوستمان ندارند...
ودرآشکارا...
از آنان که دوستمان دارند...
غافلیم...
شاید این است دلیل تنهائیمان....
نظرات شما عزیزان:
بغض می کنم و اشک تو چشمام حلقه می زنه...
همه با تعجب نگام می کنند!!!!
منم لبخند می زنم و می گم:
چقدر داغ بود...
عشوه ای آورد و خوابم کرد ورفت
رفت و کوه طاقتم را باد برد
یوسف امید من در ماه مرد
ای دل شوریده مستی میکنی
باز هم شبنم پرستی میکنی
نام هر کس که شود آهوی دشت
ای دل غم دیده دیدی بر نگشت
بعد از این زهر جدایی را مخور
چوب عمر بی وفایی را نخور
من که گفتم ای دل بی بندوبار
عشق یعنی رنج و یعنی انتظار......